رادینرادین، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 19 روز سن داره

چشم آبی

یک روز جمعه خوب

1390/7/30 14:37
نویسنده : منا
267 بازدید
اشتراک گذاری

سلام مامانی

عزیزم جمعه پیش داشتم نهار درست می کردم و تو هم طبق معمول داشتی توی آشپزخانه کابینت ها رو بیرون می ریختی یکهو دیدم وای روغن مایع رو باز کردی و ریختی روی زمین. نزدیک بود مامانیت از حال بره دنیا دور سرم چرخید داشتی عین آب بازی با روغن ها هم بازی می کردی پدر رو صدا زدم و تو رو برداشت و برد توی حمام ازت روغن می چکید. نمی دونستم چطوری زمین رو تمیز کنم و با کمک گرفتن از خاله سودی و مشاوره تلفنی اینکار رو انجام دادم. پدر هر چی تو حمام تو رو می شست چربی ها از بدنت پاک نمی شد.

خلاصه بعد ازظهر تصمیم گرفتیم ببریمت خونه مامان بزرگ جکوزی بلکه با آب جوش آن چربیها پاک بشه و البته آب بازی هم بکنی. اونروز روز خیلی خوبی رو با هم داشتیم. بعدش هم رفتیم سرپل و با هم حلیم خوردیم. آخه تو حلیم خیلی دوست داری نوش جان.

بای بای می بوسمت.

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامان صدف
30 مهر 90 14:40
امان از دست این وروجکا
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به چشم آبی می باشد