رادینرادین، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 27 روز سن داره

چشم آبی

تولد 3 سالگیم

تولد تولد تولدت مبارک عزیزم . خداروشکر که تورو دارم و خدا محبت خودشو کامل  کرد و تو وارد زندگیمون شدی چشم آبی من. ...
12 شهريور 1392

باغ وحش

هورااااااا! یه روز گرم  آفتابی تصمیم گرفتیم بریم باغ  وحش تا رادین جون حیواناتی را که از نزدیک ندیده بود ببینه. عزیزم کلی حیوانات زیبا رو دیدیم و تو محو تماشای آنها شده بودی. خیلی خوب بود مخصوصا وقتی که تو برای اولین بار مشغول بازی با سرسره بادی شدی و اونجا دوستهای زیادی پیدا کردی که باهاشون بازی کردی. فکر می کنم حدود یک ساعت و نیم تا دو ساعت بازی کردی ولی اصلا دوست نداشتی که این بازی رو رها کنی و البته یکم هم با بد اخلاقی اونجارو ترک کردی. وقتی داشتیم برمی گشتیم انقدر خسته شده بودی توی ماشین خوابت برد. ...
14 مرداد 1392

رادین و برادرهاش

جیگرتو رو با پسر دایی هات عزیزم  تو برای یک هفته دو تا مهمون عزیز داشتی. پسردایی هات یک هفته اومدن منزل ما و پیش تو بودن. تو که مامانتو به طور کل فراموش کردی و در طول روز با حمیدرضا و امیرحسین مشغول بودی.با اینکه در روزهای معمول تا دم دستشویی هم با مامانت می آیی اصلا دیگه منو تحویل نمی گرفتی.چقدر خوبه که تو انقدر دوست اطرافت داری حالا که خواهر و برادر نداری   ...
14 مرداد 1392

دریا

عزیز دلم در حال حاضر تو فقط تو فکر دریا و اینکه کی می ریم دریا هستی خیلی آب بازی دوست داری و عاشق دریا هستی.برای سالگرد ازدواج مامان و باباٰ، سه تایی رفتیم شمال و کلی خوش گذروندیم و تو هم مدام در حال آب بازی بودی و بهت خوش گذشت خداروشکر. ولی راستی در عین حال از پارک آب و آتش به دلیل داشتن شعله هاش می ترسی. البته حق هم داری چون صداش دلهره آور است.جمعه شب هم با شوان و عمو و زن عمو رفتیم اب و آتش و تو و شوان کلی اسب سواری کردین و کیف کردین.اینم چندتا عکس آب تنی تو عشقم تو دریا. خیلی دوست دارم پرستیدنی!   ...
14 مرداد 1392

عمو پورنگ

سلام مامان خوشگله روز جمعه من و شما و بابایی رفتیم به یک جشنی که از طرف شرکت بابایی برای بچه های گل تدارک دیده بودند. خیلی بهت خوش گذشت عمو پورنگ کلی برنامه اجرا کرد و تو هم کلی شادی و خوشحالی کردی و با بچه اونجا بازی کردی. البته برخلاف میل مامانی و بابایی هم کلی نوشابه میل کردی نوش جان. همدم تنهاییهام خیلی خیلی دوست دارم. ...
2 اسفند 1391

وقتی مامان شکوفه از شیراز اومد

رادین جونم تو در حال حاضر قدرت شناخت کامل اعضای خانواده رو داری. از اونجا که  مامانیتو خیلی دوست داری وقتی مامانی رو بعد از حدود یک ماه خونه مامانجی دیدی خیلی بامزه بود که تقریبا 20 دقیقه خودتو تو آغوشش رها کردی بودی و هرچی صدات می کردیم اصلا از آغوش مامانی کنار نمیومدی. همه عاشق مهربونیات هستند. من و بابایی که نگو‍!
13 دی 1391

مهربانترین پسر دنیا

مامانی به نظر تو میشه آدم همه عروسکهاشو باهم در آغوش بگیره ؟ تو که خیلی تلاش داری برای این کار چونکه خیلی مهربونی. ...
13 دی 1391

وقتی که گل از حمام در می آد

مامانی جونم سلام نمیدونی چه داستانی دارم باهات وقتیکه از حمام می آیی بیرون و کلی باید بدو بدو کنم دنبالت تا راضی بشی لباسهاتو تنت کنی اصلا لباس پوشیدن بعد از حمام رو دوست نداری! ...
13 دی 1391
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به چشم آبی می باشد