رادینرادین، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 6 روز سن داره

چشم آبی

بدون عنوان

سلام سلام صدتا سلام ماه من چند روز است که مسئولیت خوردن غذا رو به عهده خودت گذاشتم و تو هم انقدر که باهوش و توانا هستی به راحتی از پس این کار بر می آیی. شیطون من خیلی دوست دارم و از خدا میخواهم که همیشه مراقبت تو و کوچولوهای خوشگل دیگه هم باشه.
13 دی 1391

شهربازی

سلام عشقم هفته پیش من و تو و بابایی با دوستهای کلاس زبان فرانسه مامانی و بابایی رفته بودیم شهربازی. این اولین باری بود که تو به شهربازی پارک ارم می رفتی. کلی خوشحال بودی و بازیهای متفاوتی رو سوار شدی از جمله ماشین سواری که فکر می کنم از همه بیشتر دوستش داشتی و کلی شادی کردی.تو با عاطفه جون استاد زبان ما خیلی گرم گرفته بودی و دستشون رو گرفتی و واسه خودت کیف می کردی. اونها هم تورو خیلی دوست دارند و کلی هم دلشون برات تنگ شده و دوست دارن دوباره تورو ببینند از بس که تو ماهی عزیزم خیلی دوست دارم. ...
6 آبان 1391

اولین مداد رنگی

سلام عزیزم چند شب پیش که رفته بودیم خونه مامانی شکوفه برات یک عالمه مداد رنگی و دفتر نقاشی زیبا برات خریده بودند و به این ترتیب مامانی اولین کسی بودند که برات مداد رنگی خریدند که خیلی هم زیبا هستند و تو هم اونهارو دوست داری و کلی با یاسین جون نقاشی داخل دفترت کشیدین. البته یکبار هم خیلی اصرار داشتی که نوک یکی از مدادها تو داخل چشم مامان بینوات فرو کنی که خداروشکر منصرف شدی. می بوسمت یه عالمه
16 مهر 1391

تولد 2 سالگی

سلام جیگر مامان از ته  قلبم تولدت رو تبریک می گم و نمی دونی که چقدر خوشحالم که تورو داریم خدایا شکرت. واقعا آرزو می کنم که همیشه اول از همه سالم باشی و همیشه در آرامش زندگی کنی. نمی دونی که چقدر دوست دارم. دیشب خاله نسرین با من تماس گرفت و گفت که فردا یعنی امشب که تولد رادین جون هست می خوام که یه تولد 5 نفره بگیرم برای رادین. خلاصه چون بابایی این روزها خیلی فشار کاریش زیاد بوده و تقریبا شبها ساعت 1 و 2 اومده خونه من و بابایی نتونستیم برای تولد تو آماده بشیم و جشنی برات بگیریم به همین دلیل از این پیشنهاد خاله نسرین استقبال کردیم و بابایی هم بالاخره تونست کارهاشو ردیف کنه و بیاد توی جشن تولد پسر گلمون شرکت کنه. البته که مامانی و با...
11 شهريور 1391

شمارش معکوس

الهی قربون خودت و وبلاگت سلام من و بابایی با هم نشستیم و من برات تایپ می کنم که هر دومون عاشقانه دوست داریم و خیلی خیلی خوشحالیم که پس فردا تولد 2 سالگیت هست و به خودمون می بالیم که پسر گلی مثل تو داریم. و همین طور از خداوند ممنونیم که شایستگی این رو به ما داده که مامان و بابای تو باشیم و همچنین شکرش می کنیم که سالم هستیم و مراقب تو و یه خانواده سه نفره خوشبخت .خدایا شکرت و ممنون.
10 شهريور 1391

گل خوشبو

سلام قربونت برم عزیزم چند روز پیش از طرف مهد شما رو برده بودند آتلیه و امروز هم عکسهای نازت آماده شده بود و دیدمشون چقدر زیبا بودند. مثل همیشه که مثل ماه می مونی این دفعه هم مثل ماه شده بودی. دیروز با مامان شکوفه و خاله فریده و مامانجی و پویا اینا رفته بودیم آبعلی خیلی خوش گذشت مخصوصا به تو چون چند تا دوست پیدا کرده بودی و کلی بازی کردی. وقتی آمدیم خونه دیدم دستهای خوشگلت توی آفتاب کلی سوخته بودند برات کرم زدم و تو با اینکه توی راه برگشت همش خواب بودی خونه هم خوابیدی البته مامانی و بابایی هم خوابیدن تا ساعت 9 شب. پسر گلم چند تا کلمه صحبت می کنی و مامانی هم یه شعر برای تو می خونه که تو خیلی دوستش داری. البته یک کتاب شعر هم داری که کلی...
18 تير 1391
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به چشم آبی می باشد