دعا برای بابا حامد
سلام پسر گلم عزیزم امشب من و تو برای اولین بار تنها هستیم و بابایی چون کارش زیاد بود نتونست بیاد خونه و رفته خونه عمو حمید ( همکارش ) خوابیده چون دیر شده بود. من که دلم براش خیلی تنگ شده و البته تو هم به دلیل اینکه وقتی صداش می کردم به در نگاه می کردی انگار که منتظر بودی برای بابا حامد دعا کن که موفق باشه چون خیلی برای من و تو زحمت می کشه. الان ساعت 2 نیمه شبه و تو هم روی تخت ما خوابیدی چون من تنها هستم و دو تایی پیش هم می خوابیم. خیلی دوست دارم امیدوارم هم من و هم تو قدر حامد جون رو بدونیم و همیشه در کنار هم سه تایی در سلامت و آرامش زندگی کنیم الان می خوام بیام پیشت فعلا بای عزیزم. خیلی خیلی دوست دارم. اینم عکس تو که مثل ...
نویسنده :
منا
2:10