راه رفتن رادین جان
سلام عزیز دلم ببخش من رو که چند روز هست وقت نمی کنم برات مطلب بنویسم چون مامانی و بابایی می رن کلاس زبان و وقتهای خالیمو باید درس بخونم و تو هم که اصلا اجازه نمی دی که من درس بخونم و یا مطلب بنویسم. عزیزم تعطیلات آخر شهریور رو رفتیم شمال خیلی خوش گذشت و هوا هم خیلی خوب بود با خاله الهه و دوستش.برای اولین بار توی نمک آبرود سوار تله کابین شدی و کلی کیف کردی توی صف تله کابین هم یه خانم خیلی خوشگل و همسرش پشت سرمون بودند که تو خودتو انداختی توی آغوشش و دیگه نمی خواستی توی آغوش مامانیت برگردی و با گریه از اون خانم جدا شدی ( چشمم روشن ) اون بالا هم دل خیلیها رو بردی و کلی مردم باهات عکس گرفتند.از شمال که آمدیم انگار که آب و هوا بهت ساخته شروع کر...
نویسنده :
منا
1:11